تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ماراباعنوان منجی موعود وبه آدرسmonjimood.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 240
بازدید کل : 100312
تعداد مطالب : 1360
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1
در رابطه با وجود امام دوازدهم حضرت حجة بن الحسن (عج) بايد گفت كه موضوع مهدويّت از مسائل مُجمعٌ عليه بين اهل سنّت و شيعه است و اين كه رواياتي تولد آن حضرت و رؤيت ايشان را در زمان غيبت كبري و صــغري اثـبات مـيكند، و اينكه شــيعيان در زمان غيبت از ايشان انتفاع ميبرند، دليلي است بر اينكه آن حضرت وجود دارد.
اولاً: بايد گفت كه تنها علما و روات شيعه نيستد كه اعتقاد دارند امام زمان (عليه السلام) وجود دارد، بلكه براساس روايات فراواني كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده است، علماي اهل سنّت نيز موضوع مهدويّت را قبول دارند و از موضوعات مُجمعٌ عليه است؛ و روايت كردهاند كه آن حضرت (مهدي) از فرزندان حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ است و پس از آنكه مدتي امامت اهل بيت پيامبر اكر (ص) منقطع گردد و زمين را ظلم و جور فرا گيرد، مردي از اهل بيت پيامبر اكر (ص) بنام مهدي (عج) خروج ميكند و به اذن و بَعثِ الهي زمين را پُر از عدل و داد مينمايد و هر كس او را درك كند و تبعيّت نمايد از جملة هدايت شدگان ميباشد و اين در زماني اتّفاق مي افتد كه امّت بر هفتاد و سه فرقه متفرق ميشوند و تنها يك فرقه از آنان به بهشت وارد ميشود و بقيّة آنها به جهنّم خواهند رفت.
از جملة اين روايات ميتوان به اين موارد اشاره كرد: در صحيح ابي داود به سند خود از ام سلمه آمده است كه قالت: «سمعت رسول الله (ص) يقول: المهدي من عترتي من ولد فاطمه»[1] و در كنزالعمال آمده: عن علي (ع) قال: «المهدي رجل منّا من ولد فاطمه»[2] و سيوطي در الدّر المنثور در تفسير سورة محمد آورده: أخرج ابن ابي شيبه عن ابي سعيد الخدري قال «قال رسول الله (ص) يخرج رجل من اهل بيتي عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن يكون عطاؤه حثياً.» و صحيح ابي داود در كتاب المهدي (ع) روايت كرده است به سند خود از ابي الطفيل از علي(ع) از پيامبر اكرم (ص) كه فرمود «لو لم يبق من الدهر الا يوم لبعث الله رجلاً من اهل بيتي يملأها عدلا كما مُلئت جوراً»[3] و متقي در كنزل العمال اينگونه روايت ميكند از پيامبر (ص) كه فرمود: «كيف أنت يا عوف اذا افترقت علي ثلاث و سبعين فرقه، واحدة منها في الجنة و سائرهنّ في النّار (الي أن قال) ثم تجيء فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن بعضها بعضاً حتي يخرج رجل من اهل بيتي يقال له المهدي فان أدركته فاتبعه و كن من المهتدين.»[4]
ثانياً: علاوه بر اين روايات كه موضوع مهدويت را بيان مي دارند، تعداد قابل توجّهي از مورّخان و محدّثان اهل سنّت، تولد آن حضرت را در كتب خود ذكر كردهاند و آن را يك واقعيت دانسته اند و بعضي از پژوهشگران بيش از صد نفر آنان را ذكر كرده اند؛[5] و از اين طريق وجود آن حضرت به اثبات ميرسد، چرا كه آن حضرت با تولد به وجود آمده است. براي اثبات اين مدّعي به چند نمونه از اين موارد اشاره ميكنيم: در كتاب الزام الناصب از عبدالله بن محمّد مطري حكايت شده است، كه شيخ جلال الدين عبدالرحمن ابيبكر سيوطي در كتاب «احياء الميت بفضائل اهل البيت» ميگويد: «همانا از ذرية حسين بن علي (ع)» مهدي (عج) مبعوث ميگردد در آخر الزمان، (تا اينكه ميگويد) پس امام اول علي بن ابي طالب (ع) است و اسامي ائمه را ذكر ميكند، سپس ميگويد: يازدهم از ايشان پسر اوست به نام «الحسن العسكري» و دوازدهم پسر اوست به نام «م ح م د» القائم المهدي (عج) و اينكه نصوص دربارة دولت اسلامي او، از پيامب (ص) و از جدش علي بن ابيطالب (ع)و از بقيه آباء و اجدادش كه اهل شرف و مرتبت ميباشند ذكر شد و اوست كه صاحب شمشير است و قيام كننده اي است كه انتظار او مي رود.»[6] و نيز ابولوليد محمّد بن شحنة الحنفي در كتاب تاريخش كه به نام روضة المناظر في اخبار للاوائل والاواخر كه در حاشيه كتاب مروج الذهب ميباشد، آورده است: «و ولد لهذا الحسن (يعني الحسن العسكري (ع)) ولده المنتظر ثاني عشرهم و يقال له المهدي (عج) و القائم والحجة، محمّد ولد في سنة خمس و خمسين و مأتين.»[7] يعني: «و بدنيا آمد براي امام حسن يعني امام حسن عسكري (ع) فرزندش كه انتظار كشيده ميشود به عنوان دوازدهمين امام و به او مهدي، قائم و حجّت گفته ميشود. (م ح م د) در سال 255 هـ متولد شد.»
و در كتاب ينابيع المودة آمده است: «ولد لأبي محمّد الحسن مولود فسمّاه محمداً فعرضه علي اصحابه يوم الثالث و قال: هذا امامكم من بعدي و خليفتي عليكم و هو القائم الذي تمتّد عليه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الارض جوراً و ظلما خرج فيملأها قسطاً و عدلاً»[8] و روايات ديگري كه در خصوص ولادت آن حضرت آمده و در كتب تاريخي و حديث مندرج شده است. اما در خصوص اين مطلب كه آن حضرت پس از تولد چگونه و در كجا زندگي مي كرده و ميكند نيز رواياتي وجود دارد كه از جملة آنها ميتوان كلام شيخ عبدالوهاب الشعراني در يواقيت الجواهر، مبحث 65 ـ در بيان اينكه تمام شرايطي كه شارع مقدس قبل از قيامت به آن خبر داده است حق است؛ ـ تمسّك جست كه ميگويد: «ناچاريم كه تمام آن شرايط واقع شود و از جملة آنها خروج مهدي است (تا اينكه ميگويد) و او از اولاد امام حسن عسكري (عج) است و هنگام تولد او شب نيمه شعبان سال 255 هـ . ق است، و او باقي است تا اينكه با عيسي بن مريم (ع) همراه شود؛ پس عمر او تاكنون كه سال 958 هجري است، 706 سال است.»[9] و نيز در كتاب ينابيع المودّة، شيخ سليمان قندوزي ميآورد: در مورد آية «و جعلها كلمة باقية في عقبه لعلّهم يرجعون»[10] كه ثابت ثمالي از علي بن الحسين (ع) و او از پدرش و او از علي بن ابيطالب (ع) نقل ميكند كه گفت: در شأن نزول اين آيه اينكه خداوند قرار داد امامت را در نسل حسين(ع) تا روز قيامت و همانا براي قائم ما، دو غيبت است؛ يكي از آنها طولانيتر از ديگري است. پس كسي امامت او را قبول نميكند مگر كسي كه يقينش قوي باشد و شناخت صحيح داشته باشد.»[11] و نيز در كتاب «البرهان في علامات مهدي آخر الزمان» در باب دوازدهم از ابي عبدالله بن حسين بن علي (ع) آمده كه فرمود: «براي صاحب اين امر يعني مهدي ((ع) ) دو غيبت وجود دارد يكي از آن دو طولاني ميشود تا اين كه بعضي ميگويند او مرده است و بعضي ميگويند او رفته است و كسي از موضعش خبري ندارد از دوست و غير دوست مگر كسي كه متصدي خدمتگزاري اوست.»[12]
ثالثاً: اينكه در زمان حيات پدر بزرگوارش امام حسن عسگري(ع) آن حضرت رؤيت شدهاند و بر اين مدّعي روايات وجود دارد كه ميتوان از جملة آنها به اين روايت اشاره كرد، كه شيخ سليمان قندوزي در ينابيع المودة ميآورد: «خادم فارسي گفت: من در خانه بودم، كنيزي از خانه خارج شد و همراه او چيزي بود كه تكان مي خورد، پس ابو محمّد (امام حسن عسكري(ع) به او فرمود: آنچه را كه همراه توست آشكار كن، در اين هنگام پسر بچهاي سفيد و داراي رويي نيكو ظاهر شد. پس حضرت عسگري(ع) فرمود: اين امام شماست بعد از من و تو آنرا بعد از اين نمي بيني.»[13] و روايت ديگر كه شايد مهمترين روايت است كه شاهد بر ادّعاي رؤيت آن حضرت قبل از غيبت صغري ميباشد. حسن بن ايّوب نوح (از وكلاي امام هادي(ع) ) ميگويد: ما كه چهل نفر از اصحاب امام عسكري (ع) بوديم براي پرسش از امام بعدي به محضر امام عسكري رفتيم. در مجلس آن حضرت، عثمان بن سعيد عَمْري (يكي از وكلاي بعدي امام زمان (ع) ) بپا خاست و عرض كرد مي خواهم از موضوعي سؤال كنم، كه دربارة آن از من داناتري. امام u فرمود: بنشين. عثمان با ناراحتي خواست از مجلس خارج شود.
حضرت فرمود: هيچ كس خارج نشود. كسي بيرون نرفت و پس از مدتي امام (ع) عثمان را صدا زد، او بپا خاست. حضرت فرمود: ميخواهيد به شما بگويم كه براي چه به اينجا آمده ايد همه گفتند: بفرمائيد. فرمود: به اينجا آمده ايد تا از حجّت و امام پس از من بپرسيد. گفتند: بلي. در اين هنگام پسري نوراني همچون پارة ماه كه شبيهترين مردم به امام عسكري(ع) بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود: «اين امام بعد از من و جانشين من در ميان شماست. فرمان او را اطاعت كنيد و بعد از من اختلاف نكنيد كه در اين صورت هلاك خواهيد شد و دينتان تباه گردد.»[14]
پس آنچه از روايات مشخص ميشود اين است كه آن حضرت تا قبل از غيبت صغري رؤيت شده است لكن در زمان غيبت صغري و كبري، آن حضرت از ديده مخفي مانده است؛ و از ضروريات ميباشد، كه آن حضرت در طول غيبت صغري از طريق نواب خاصة خويش ـ كه چهار نفر بودند ـ با مردم ارتباط داشته و حتي عدهاي كه نامهاي آنها هم غالباً در كتب شيعه ضبط شده است، به خدمت ايشان مشرّف مي شدند.[15]
رابعاً: پس از اثبات وجود آن حضرت در عين حال كه غائب است، آثار او ظاهر و بارز است چرا كه خيل عظيمي از شيعيان متواتراً خدمت آن حضرت مشرّف ميشوند.[16] علاوه بر آن رواياتي نقل شده است كه اهل سنّت هم به آن اقرار كرده اند، مبني بر اينكه كيفيت انتفاع مردم از آن حضرت چگونه است. از آن جمله ميتوان به روايتي كه صاحب ينابيع المودة اينگونه نقل مي كند، اشاره كرد. اخرج الشيخ الحمويني في فرايد السمطين بسنده عن سليمان الأعمش ابن مهران عن جعفر الصادق عن ابيه عن جدّه عليّ بن الحسين ـ عليهم السلام ـ قال: «نحن ائمة المسلمين، و حجج الله علي العالمين و… ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم(ع) من حجة الله فيها، أما ظاهر مشهور أو غائب مستور، و لا تخلو الارض الي ان تقوم الساعة من حجة و لولا ذلك لم يعبدالله قال سليمان: فقلت لجعفر الصادق (ع) :: كيف ينتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: كما ينتفعون بالشمس اذا سترها سحاب.»[17] ترجمه: «علي بن حسي(ع) فرمود: «ما امامان مسلمين هستيم، حجّتهاي خداوند بر همة عالميان، و سپس فرمود: زمين از زماني كه آدم(ع) خلق شد، از حجّت خدا خالي نمانده است، كه آن حجّت يا ظاهر مشهور بوده است يا غايب در پنهاني و خالي نميماند زمين از حجّت تا زماني كه قيامت برپا گردد؛ اگر چنين نبود كسي خدا را نمي پرستيد.» سليمان اعمش (راوي اين روايت) ميگويد: «امام از جعفر صادق(ع) پرسيدم: چگونه است انتفاع بردن مردم از حجّت خدايي كه غايب و پنهان است؟» فرمود: «همچنان كه مردم از خورشيد پشت ابر بهره ميبرند.» و اين بهرهمندي از حجّت خداوند به گونهاي بايد باشد كه امام باق(ع) به يزيد بن معاوية العجلي در تفسير اين آيه از آل عمران[18] فرمودند كه: «يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا» يعني: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، صبر كنيد بر اداي واجبات و صابر باشيد بر اذيّت رسانيدن دشمنانتان به شما و ارتباط دهيد خودتان را با امامتان مهدي منتظر.»[19]
براي مطالعة بيشتر به كتاب «البراهين الاثني عشر علي وجود الامام الثاني عشر» از سيد طيّب موسوي جزايري، انتشارات دارالكتاب جزايري، مراجعه شود.
والسلام
«برای فرج و سلامتی امام زمان(عج) صلوات.»
پی نوشت:
[1]- صحيح ابي داود، ط: مطبعة الكستليه، سال 1280، ج 27، ص 134، و صحيح ابن ماجه، ابواب الفتن، باب خروج مهدي و حاكم نيشابوري، مستدرك الصحيحين مطبعة مجلس دائره المعارف نظاميه، ج 4، ص 557، و ذهبي، ميزان الاعتدال، مطبعه سعادت سال 1325 مصر، ج 2، ص 24.
[2]- متقي هندي، كنزالعمال، مطبعة دايره المعارف نظاميه، ج 7، ص 261.
[3]- صحيح ابي داود، همان، ج 27، كتاب المهدي (عج).
[4]- متقي هندي، كنزالعمال، همان، ج 6، ص 44.
[5]- آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 427.
[6]- همان، ص 427.
[7] - ط: الازهريه مصر، سال 1303، ج 1، ص 294.
[8]- شيخ سليمان قندوزي، ينابيع المودّة، متوفي سنه 1294، ص 460، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت.
[9]- شيخ عبدالوهاب شعراني، يواقيت الحواهر، ج 2، ص 145، ط: مطبعة الازهر مصر سال 1307.
[10]- سورة زخرف، آية 28.
[11]- ينابيع المودة، همان، ص 427.
[12]-متقي هندي، البرهان في علامات مهدي اخر الزمان، به نقل از منتخب الاثر، ص 315.
[13]- ينابيع المودة، همان، ص 461.
[14]- ينابيع المودة ، همان، ج 3، ص 123، ص 125.
[15]- آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، همان، در ص 468 تا ص 472 نام 304 نفر را ذكر ميكند.
[16]- منتخب الاثر،همان، ص 499 تا 511.
[17]- شيخ سليمان قندوزي، ينابيع المودة ، همان، ص 477.
[18]- آل عمران، آية 200.
[19]- ينابيع المودة، همان، ص 421.
نظرات شما عزیزان: